Sunday, 10 July 2011

نسل سوخته



بتشکن آمد و بتخانه ی نیرنگ بساخت

مسجدِ بتکده را با کفن و سنگ بساخت

خرقه ی اهرمن و صومعه را زنده نمود

از جوانان وطن مرده ی آونگ بساخت

آتش جنگ که در باور و فرهنگ نبود

ناگهان شعله ی بیهوده ی این جنگ بساخت

اوکه تکبیر برایش چو ندا بود ز عرش

با صدای خفقان نغمه و آهنگ بساخت

نسل ایرانِ جوان را به ره دین بسوخت

روح افسرده ای از مردم دل تنگ بساخت

او خودش همچو بتی بود ز بتها بدتر

زانکه با دست خدا مسلخی از چنگ بساخت

آن همه از ره آیین خرافات بگفت

تا ازین خرقه ی شوم دام سیه رنگ بساخت

همچو آن دفتر بی معنی پندار تباه

بهر کشتاربشر مکتب و فرهنگ بساخت

بتشکن !تو بت و سالوس خرافات شدی

که وجود تو براین میهن ما ننگ بساخت

منصور فرزادی

No comments:

Post a Comment